print

نگاهی به نامه‌ی سرگشاده موسوی خوئینی‌ها به رهبر معظم انقلاب

به گزارش روابط عمومی و مرکز رسانه‌ای جنبش استادی بسیج ایران(جابا)، معاونت بررسی و گفتمان‌سازی سازمان بسیج اساتید با انتشار مقاله‌ای به تحلیل "  نامه سرگشاده موسوی خوئینی‌ها به رهبر معظم انقلاب" پرداخته است.

در این نوشتار  آمده است: 

 

فرار از پاسخگویی

 

در ماه‌‏ها و هفته‌‏های اخیر به‌‏ویژه در مقاطعی که فشارهایی اقتصادی بر مردم دوچندان می‏شود، برخی جریانات و عناصر فرصت‏‌طلب با سوء استفاده از شرایط موجود در صدد تحقق آرزوها و تمناهای درونی خود هستند. برخی تحلیل‏‌ها و نامه‏‌نگاری‏‌ها و توئیت زد‌ن‏ها حکایت از یک طراحی و حرکت سازمان‏یافته برای انحراف افکار عمومی از ریشه‌‏یابی درست مشکلات و دوقطبی‌‏سازی‏‌های کاذب برای ایجاد تفرقه و اختلاف بین مردم و مقابله افکار عمومی با حاکمیت اسلامی است. این مقاله نگاهی کوتاه دارد به تحرکات اخیر.

 

نامه‏‌های سرگشاده و تحلیل‏‌های سوال برانگیز!!

مدتی است که دوباره گروهی از اصحاب سیاست‏‌ورزی‏‌های نادرست و شبه‌‏برانگیز، دست بکارشده و با سوء استفاده ازآشفته بازار اقتصادی، درصدد موج‏‌سواری بر نارضایتی مردم ازوضعیت موجود هستند. این طیف ازجمله کسانی هستند که در آبان ۹۸ و در شام جمعه‏‌ی اعلامِ نابهنگام افزایش قیمت بنزین، در حالی که هنوز آتش آشوب‏ها، شعله‏ورنشده بود با نامه‌‏نگاری جمعی، نظام را به کشتار وسرکوب متهم کردند! گویا عجله به خرج داده و زودتر از موعد اقدام به نشر بیانیه کرده بودند.

 

اکنون با نشر بیانیه و انجام مصاحبه و تهیه گزارش‌‏های جهت‏دار مطبوعاتی و توئیت‏‌های مشکوک و پست‌‏گذاری‏‌های سئوال‏‌برانگیز با تمام توان و قوت برآنند تا در یک فرآیند زمانی- از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری- رهبری انقلاب را مقصر اصلی مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی کشور قلمداد کنند!

 

در این باره چند نکته گفتنی است:

یک- از متن و فرا متن و منطوق و مفهوم این نامه‌‏ها و تحلیل‌‏ها چنین برمی آید که گروهی بااقدامات فرصت‏‌طلبانه فرافکنانه، انتقام‌‏جویانه و کینه‌‏توزانه و هنجارشکنانه با یک تقسیم کار نانوشته در صددند با نشانی دادن غلط، رهبرحکیم انقلاب اسلامی را مقصر اصلی مشکلات کنونی جلوه دهند.

 

دو متن و حاشیه‏‌ی این نامه‏‌ها و تحلیل‏‌ها و مصاحبه‌‏های مکتوب و شفاهی، سیاه‌‏نمایی، ناامیدسازی، فرار روبه جلو، کم‌‏انگاری سهم تقصیرخود و جریان خود، ارسال پیام وچراغ سبزبه آمریکا برای تشدید اقداماتش در راهبرد فشار حداکثری است.

 

سه- هدف کوتاه مدت - چند ماهه آینده- از این اقدامات تشدید نارضایتی عمومی با پرچمداری دروغین مطالبات مردم و کشاندن اعتراضات به کف خیابان و رقم زدن فتنه‏‌ها و آشوب‏‌های خیابانی است.

 

چهار- هدف اصلی‌‏تر؛ کاهش مشارکت مردم در انتخابات آینده ریاست جمهوری است. کسانی که خود و یارانشان کارنامه‏‌ی مسئولیت سی وچند ساله از چهل سال گذشته را دارند با قیافه مخالف‌‏نمایی و ژست اپوزیسیون گرفتن در صددند با فرار روبه جلو خود را تبرئه کرده و نقطه ثقلِ اقتدار و عظمت نظام را نشانه بروند و بر طبل بی‏‌اعتمادی عمومی بیشتربکوبند تا نصاب کمترین مشارکت را در انتخابات مهم ریاست جمهوری رقم بزنند.

 

پنج- هدف راهبردی آنان اما؛ هنجارسازی برای مذاکره با شیطان بزرگ و قاتل سردار مقاومت است. آنها در یک صغرا- کبرای مغالطه‌‏آمیز با آمیختن اخبار راست و دروغ و اضافه کردن تحلیل‏‌های جهت‌‏دار و دشمن‌‏شادکن می‏‌خواهند سمت و سوی اعتراضات را به سمت رهبری نظام اسلامی سوق دهند. به این ترتیب که:

 

- کشور دچار مشکلات مزمن اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است. (صغرای قضیه)

 

- دولتها از حل این مشکلات عاجزند و علاج این معضلات برعهده رهبری است. (کبرای قضیه)

 

- چون این مشکلات حل نشده، پس رهبری مقصر است( نتیجه‌‏گیری)!!

 

شش- حال سئوال این است که :

این کدام مشکل است که دولت‌هایی که می‌‏آیند و می‏روند، از حل آن درمانده‌‏اند؟ همه می‏‌دانند که تورم و نقدینگی و بیکاری و کاهش تولید؛ محصولِ سیاست‌گذاری و به‌‍خصوص اجراهای ضعیف و غلط مجریان وناظران است و این دست مجلس‌‏ها و دولت‌‏ها- از هرطیف و جناحی- است. و رهبر انقلاب در همه این دوران‏‌ها در آشکار ونهان تذکر داده و حتی در مواردی پیگیری و ورود کرده‏اند و نقش هدایت و راهبری را به‌‏خوبی به انجام رسانده‏‌اند. این کدام مشکل است که علاج آن فقط به دست رهبری است؟ نکته اتفاقا همینجاست! پشت صحنه و جان کلام این القائات این است که ؛حتما مشکلاتی وجود دارد که حلّ آن در دست دولت‏‌ها نیست و به علت راهبردی بودن آن، در قلمرو اختیارات رهبری است!

 

 اینجاست که در یک تقسیم کار مشترک، کسانی، کلیات اشکال را در نامه‌‏نگاری‌‏ها القاء می‏‌کنند و دیگرانی در سطوح پائین‏‌تر، با توئیت و مصاحبه، می‏‌گویند: علت اصلیِ مشکلات کنونی، در قطع ارتباط ما با جهان است! منظورشان از جهان نیز آمریکا و چند کشور اروپایی است.

 

هفت- ایشان به خوبی می‏دانند این تحرکات فرافکنانه به نفع آنان نخواهد بود اما چرا دست به چنین اقداماتی می‏زنند؟ پاسخ در چند نکته است:

 

اولا- حیات این قبیل از افراد در این‏‌گونه، جریان‌‏سازی ها است. زنده ماندن به هرقیمت- و لو تضعیف نقطه اقتدار نظام- سیاست همیشگی آنهاست. فتنه‏‌ی سالهای ۷۸ و ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ گواه این ادعا است.

 

ثانیا- مشغول‌‏سازی جبهه انقلابی از کارهای اصلی و وادار کردن انقلابیون به واکنش‌های تند و عصبی و پاسخگویی‌های احساسی و شتابزده؛

 

ثالثا- برجسته‌‏سازی نقش مذاکره و ارتباط با آمریکا در حل مشکلات اقتصادی و سیاسی در بین افکار عمومی و تقویت دو قطبی معیشت- مقاومت؛

 

رابعا-برداشتن بار پاسخگویی از دوش کسانی که در مناصب اجرا و عمل مسئولیت اصلی حل مشکلات را داشته‌‏اند و اکنون دستشان خالی است.

 

خامسا- القاء نادرست این گزاره که مشکلات کشور راه حل مشخصی ندارد و راه‌ها به بن‌‏بست ختم می‌شود.

 

آنچه باید گفت: اول این که؛ این گونه تحرکات نباید ما را به پاسخگویی عجولانه وادار سازد. باید با تببین درست نقش‏‌ها و مسئولیت‏‌ها طبق قانون اساسی و واقعیت‏‌های کشور به سئوالات و شبهات پاسخ داده شود. همچنین از طرح موضوع در خطبه‌ها خودداری شده و در مجامع نخبگانی و فضای مجازی پاسخگوی منطقی، مستدل و اقناع کننده ارائه شود.

 

دوم این که؛ این تحرکات، فرصتی است تا نسل سوم و جوان کشور با نگاه جریان‌‏شناسانه و عمیق‌‏تر با این عناصر وجریان‏‌ها و سوابق سیاسی و اجرایی ایشان و لایه‏‌های پیدا و پنهان فکری و فرهنگی و سیاسی این جریانات آشنا شوند تا در مواقع نیاز مواضع درست را اتخاذ نمایند.

 

سوم- این‏گونه اقدامات درصدد فرعی‌‏سازی مشکلات کشور هستند. موضوع اصلی کنونی کشور حل مشکلات معیشتی و اقتصادی و فرهنگی مردم است که باید به درستی و انصاف به آن پرداخته شده و نقد و مطالبه شود.

 

چهارم- تلاش‏‌های پیدا وپنهان دشمنان و عوامل آگاه و ناآگاه آن در هدف قرار دادن جایگاه و مفهوم و مصداق ولایت فقیه و رهبری باید ما را به سمت و سوی مطالعه عمیق و روزآمد اصل مترقی ولایت فقیه، مردم‏سالاری دینی و شبهه‌‏شناسی و پاسخ‏گویی مستدل و هنرمندانه به این شبهات و سئوالات سوق دهد.

انتهای پیام/

موضوع اصلی کنونی کشور حل مشکلات معیشتی و اقتصادی و فرهنگی مردم است که باید به درستی و انصاف به آن پرداخته شده و نقد و مطالبه شود.