جایگاه جنگ شناختی در راهبرد مواجهه استکبار با نظام اسلامی

س, 01/23/1401 - 15:21

جایگاه جنگ شناختی در راهبرد مواجهه استکبار با نظام اسلامی

 

منتشرشده  توسط معاونت بررسی و گفتمان‌سازی سازمان بسیج اساتید کشور

 

نشریه

 

راهبرد کنونی مواجهه نظام سلطه با جمهوری اسلامی ایران، در قالب «جنگ ترکیبی» قابل تعریف است؛ جنگی که در آن، برای غلبه بر حریف، از شیوه‌ها و ابزارهای مختلف استفاده می‌شود. بنابراین، این جنگ، در اساس تجلی و ترجمان راهبرد «فشارهای جامع و حداکثری دشمن» است. در این زمینه، مقام معظم رهبری می‌فرمایند:

«دشمنان ما، جبهه‌ی دشمن -چون دشمن یک جبهه است؛ یک جبهه‌ی عظیم است- امروز دست زده به یک تهاجم ترکیبی؛ تهاجم دشمن یک تهاجم ترکیبی است؛ یعنی جنبه‌ی اقتصادی در آن هست، جنبه‌ی سیاسی در آن هست، جنبه‌ی امنیّتی در آن هست، جنبه‌ی رسانه‌ای در آن هست، جنبه‌ی دیپلماسی در آن هست -از همه جهت یک حمله‌ی ترکیبیِ دسته‌جمعی را شروع کرده‌اند- ما هم در مقابل بایستی حرکتمان حرکت ترکیبی باشد؛ از همه جهت بایستی تلاش کنیم. البتّه دفاع باید بکنیم امّا همیشه در موضع دفاعی نمی‌توانیم بمانیم؛ این را باید توجّه داشت. این که من می‌گویم باید دفاع کنیم، خب دفاع یک کار لازم است امّا همیشه نمی‌شود در موضع دفاعی ماند؛ دشمن تهاجم می‌کند، ما هم باید تهاجم داشته باشیم؛ در زمینه‌های مختلف؛ هم در زمینه‌های رسانه‌ای، هم در زمینه‌های اقتصادی، هم در زمینه‌های امنیّتی.» (بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، 19/11/1400).

بنابراین، جنگ ترکیبی دشمن متشکل از جنگ اقتصادی، سیاسی، روانی رسانه‌ای(شناختی) و امنیتی می‌باشد. با این حال، باتوجه به تأکیدهای پیشین مقام معظم رهبری درباره «جریان تحریم و تحریف» و وابستگی تحریم به تحریف، تمرکز دشمن بر جنگ روانی رسانه‌ای(شناختی) و امیدواری به اثربخشی آن، بیشتر از سایر حوزه‌ها است.

1. جایگاه جنگ شناختی در جنگ ترکیبی

دشمن در جنگ شناختی برای کانالیزه کردن و مدیریت ادراکات عمومی و نخبگی در کشور تلاش می‌کند. حوزه و ابزار نبرد در این نوع جنگ، رسانه‌ها و فضای مجازی است که بویژه باتوجه به گستردگی استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی، بی‌ضابطه بودن فعالیت در این شبکه‌ها و دشوار بودن نظارت بر آنها از یک‌سو و ضعف سواد رسانه‌ای در کشور و برنامه‌ریزی گسترده دشمن برای استفاده از این شبکه‌ها جهت تهاجم به روح و روان مردم ایران از سوی دیگر، اولاً به ابزاری برای ارتباط‌گیری و انسجام مخالفان و ضدانقلاب در کشور تبدیل شده و ثانیاً به ابزار مهمی برای ترویج شایعات، نفرت‌افکنی، اعتمادزدایی از نظام و جامعه و... تبدیل شده است.

بنابراین، جنگ رسانه‌ای دشمن، مبتنی بر نوعی «جنگ شناختی»(Cognitive Warfare) بوده و معطوف به تغییر ذهنیت‌ها و محاسبات مردم، نخبگان و مسئولان است. درواقع، اگرچه در نگاه نخست، معنای متعارف جنگ، بیشتر مربوط به حوزه‌های سخت‌افزای است و براساس این معنا، جنگ نمی‌تواند ماهیت مجازی داشته باشد، اما وقتی از جنگ رسانه‌ای سخن می‌گوییم، منظور آن است که چیدمان و هدف‌گذاری دشمن در این حوزه به گونه‌ای است که از آن، بوی جنگ به مشام می‌رسد، البته جنگی از نوع جنگ شناختی – ادراکی.

 در مجموع، جنگ دشمن در رسانه‌ها و فضای مجازی به گونه‌ای است که می‌کوشد تا ایده‌ها، ساختارها، کارگزاران، سیاست‌ها و اقدامات جمهوری اسلامی در ابعاد و سطوح مختلف را تخریب کند و در نقطه‌ی مقابل، خود را و آنچه را که متعلق به خود اوست را به عنوان دوای درد به مردم ایران تلقین کند. برای این منظور، در جنگ مذکور تلاش می‌شود تا با بزرگنمایی مسائل و مشکلات موجود در کشور و لاینحل تلقی کردن آنها، زمینه‌های تغییر باور به گذشته و آرمانی فرض کردن آنچه که در خارج از کشور می‌گذرد، برای مخاطب وطنی ایجاد شود. بزرگنمایی ناکارآمدی برخی مسئولان و تعمیم دادن آن به کلیت مسئولان و نظام، فاسد تلقی کردن همه مسئولان، از بین بردن هرگونه امید به اصلاح و بهبود وضع موجود، زیرسؤال بردن اصل و فلسفه‌ی وجودی انقلاب اسلامی، تطهیر رژیم شاه و دستاوردسازی برای آن، بحرانی نشان دادن وضعیت کشور در حوزه‌های مختلف، بزرگ و نزدیک نشان دادن خطر جنگ، دمیدن در دوقطبی جنگ – مذاکره یا دوقطبی امنیت – معیشت، تصویرسازی غیرواقعی و بزرگنمایانه از توانایی‌های نظامی خود، غیرقابل جبران نشان دادن تبعات هرگونه جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا برای ملت ایران، بی‌تفاوت نشان دادن مسئولان نسبت به سرنوشت کشور و تولید نفرت نسبت به مسئولان با تاکتیک‌هایی مانند ایجاد تصویری از آنها که پیوسته به منافع خود و اطرافیان خود می‌اندیشند و به فکر مردم نیستند و در نهایت، بن‌بست‌نمایی از وضعیت کنونی و آینده کشور و تمرکز بر اینکه ایران برای حل مشکلاتش چاره‌ای جز تسلیم در برابر فشارهای خارجی ندارد، مهمترین شیوه‌ها و حوزه‌های جنگ شناختی دشمن می‌باشد.

بنابراین، در جنگ رسانه‌ای، نقطه‌ی هدف، آرمان‌های نظام و ذهنیت مردم ایران است که تلاش می‌شود مورد بمباران شناختی روانی قرار گیرد، به گونه‌ای که ماحصل آن، ایجاد شکاف میان ذهنیت و خواسته‌های مردم با آرمان‌های نظام باشد. به بیان دقیق‌تر، دشمن با آرایش جنگی خود در فضای مجازی می‌کوشد تا در باورها، ارزش‌ها، ایده‌ها، کمال‌مطلوب‌ها و هر آنچه که مردم ایران با آن انس گرفته و آن را معتبر می‌دانند، تردید ایجاد کند و در گام بعدی، به بی‌اعتبارسازی آنها روی آورد. از این‌رو، می‌توان گفت که آرایش جنگی دشمن در فضای مجازی، در بلندمدت، هویت اسلامی ایرانی ما را نشانه گرفته است.

2. عوامل و بازیگران جنگ شناختی

بازیگران جنگ شناختی در سه سطح قابل احصا هستند؛ اول نظام سلطه به سرکردگی آمریکا به عنوان کارگزار و سرمایه‌گذار اصلی، دوم معاندان نظام مانند سلطنت‌طلبان، منافقین، برخی کشورهای متخاصم منطقه‌ای بویژه عربستان سعودی و... که از طرف نظام سلطه به آنها مأموریت‌های نیابتی واگذار شده و به عبارتی، اجرای راهبردهای موردنظر نظام سلطه برای بن‌بست‌نمایی در ایران را برعهده دارند. لایه‌ی سوم بازیگران جنگ شناختی که قاعده‌ی هرم آن محسوب می‌شود، همانا یک جریان خزنده فکری - فرهنگی در برخی رسانه‌ها و مطبوعات کشور و همچنین در میان برخی دانشگاهیان و روشنفکران است که اصطلاحاً در راستای «بین‌المللی و یا جهانی کردن» ایران و درواقع، به منظور هماهنگ‌سازی روندها و سیاست‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور با جریان‌های بین‌المللی تلاش می‌کنند و در این زمینه، حتی تطهیر رژیم شاه و تغییر باور به گذشته را به طور جدی مدنظر دارند. درواقع، در حالی که لایه‌ی اول؛ یعنی نظام سلطه، سیاست‌گذار و بازیگرِ راهبردی این جنگ است، دو لایه‌ی دیگر در حکم کارپرداز و «آلت فعل» آن عمل می‌کنند.

نکته‌ی مهم اینکه در لایه‌ی سوم اشخاصي ديده مي‌شوند که نه مزدور رسمي دشمن هستند و نه در زمره اپوزيسيون برانداز نظام قرار دارند، اما همانگونه مي‌انديشند که دشمن مي‌خواهد. اين افراد را نيز مي‌توان در سه دسته جاي داد؛ دسته اول کساني هستند که به بزرگنمايي قدرت دشمن می‌پردازند و درواقع، مبلغ فکري و سياسي ناتواني در برابر غرب و بویژه آمریکا هستند. در دسته دوم کساني قرار دارند که با شناخت خود از غرب و آمريکا، باور به مقابله در برابر آنها را از دست داده و يا نسبت به عواقب اين راه بيمناک هستند. اين افراد خود را به ظاهر دلسوز ايران و ملت دانسته اما در تشخيص راه به دليل ترسي که در دل دارند، دچار اشتباه شده و يا با معادله هزينه و فايده، قائل به هزينه بالاي ايستادگي و مقاومت و در مقابل هزينه اندک عقب‌نشيني و تعامل مي‌باشند. دسته سوم افرادي هستند که بعضاً سابقه انقلابي نيز داشته و به مرور زمان، با استحاله فکري تغيير رويه داده و به جاي استکبارستيزي، آمريکا ستايي را پيشه کرده‌اند. اگرچه نمي‌توان تاثير دو گروه قبلي بر استحاله اين گروه را ناديده گرفت، اما ترجيح منافع شخصي و گروهي بر منافع ملي، بزرگترين دليل آنها براي عبور از نظام و همسويي با بيگانگان مي‌باشد. مشکل اساسي اين عده آن است که حقانيت راه نظام را باور داشته اما موفقيت آن در پیگیری را باور ندارند.[1]

3. شیوه‌ها و تکنیک‌های جنگ شناختی

در جنگ شناختی کنونی، دشمن می‌کوشد تا علیه ایده‌ها، ساختارها، کارگزاران، سیاست‌ها و اقدامات جمهوری اسلامی در ابعاد و سطوح مختلف عملیات روانی رسانه‌ای وسیع  انجام دهد؛ آنها را نزد مردم بی‌اعتبار و فاقد اثربخشی معرفی کند. تلاش‌ها در این زمینه در سه سطح انجام می‌شود؛ در سطح نخست تلاش می‌شود تا صلاحیت و شایستگی کارگزاران انقلابی مورد تردید قرار گیرد. در سطحی عمیق‌تر تلاش دشمن بر این متمرکز است که در صلاحیت، صحت، درستی و کارآمدی سیاست‌های انقلابی اتخاذ شده به وسیله این کارگزاران تردید ایجاد کند و در عمیق‌ترین سطح، دشمن می‌کوشد تا مجموعه قواعد حاکم؛ یعنی قانون اساسی، نظام سیاسی و نهادهای آن نزد بخش عمده مردم وجهه و اعتبار خود را از دست بدهند. برای این منظور نیز دشمن از چندین تاکتیک رایج بهره می‌برد:

3-1. غیرمنطقی، غیرمنعطف و غیرعقلانی نشان دادن یا به تعبیر دقیق‌تر، مغایر جلوه دادن اصل وجود نظام اسلامی با منافع و معیشت مردم، به گونه‌ای که امید به حل مسائل کشور با وجود حاکمیت نظام اسلامی را در مردم از بین ببرند. دشمن به ویژه در این زمینه درصدد است تا به مردم القا کند که راهی که نظام در پیش گرفته است، مغایر با خواسته‌های مردم است. به بیان بهتر، دشمن می‌کوشد تا وجود نهادهای انقلابی و تداوم فعالیت‌های آنها را در تضاد با ارزش‌ها و منفعت‌های مردم جلوه دهد. به عبارت دیگر، باتوجه به شرایط موجود و تلاش دشمن برای هضم نظام اسلامی در نظام ظالمانه جهانی، که بزعم برخی، منافعی بر آن مترتب است، دشمن می‌کوشد تا ایستادگی نهادهای انقلابی در مقابل نفوذ خود و خنثی‌سازی نقشه‌های آن، را مغایر با تأمین منافع مردم وانمود کند؛ یعنی دشمن درصدد است که اینگونه به مردم القا کند که اگر منفعتی به شما نمی‌رسد، عامل آن نهادهای انقلابی هستند!؟؟ به عنوان مثال، وقتی در اوایل سال 96 پدیده‌ی ریزگردها در اهواز سبب آلودگی هوا در این شهر شده بود، برخی در فضای مجازی تلاش کردند تا علت این پدیده را به حمایت‌های ایران از کشورهای منطقه ربط دهند. حال آنکه به هیچ‌وجه نمی‌توان میان این دو ارتباط برقرار کرد. پیامد ناخواسته‌ی این وضعیت برای افکار عمومی، تیره و تار دیدن شرایط موجود و آینده‌ی کشور و القای بن‌بست به آنها با وجود حاکمیت نظام اسلامی است.

3-2. بی‌تفاوت نشان دادن مسئولان به مسائل مردم و برجسته‌سازی، شایعه‌سازی و بزرگنمایی نقاط ضعف در عملکرد برخی مسئولان. در همین راستا، تلاش می‌شود تا با نسبت دادن فساد و اختلاس به مسئولان و طرح شایعاتی چون فرار مسئولان از کشور یا سرمایه‌گذاری آنها در خارج از کشور، هرگونه اعتماد و امید مردم به مسئولان را از بین ببرند. درواقع، در این شیوه نیز تلاش می‌شود تا به مردم وانمود کنند که مسئولان هر یک به فکر منافع خود و اطرافیانشان هستند و هیچکدام از آنها به فکر مردم نیست و مسائل آنها را درک نمی‌کند.

3-3. ناکارآمد نشان دادن ساختارهای رسمی نظام و همچنین، نالایق، مفسد و ناکارآمد نشان دادن کارگزاران نظام. عمده‌ی تمرکز در این شیوه نیز القای این قضاوت به مردم است که با وجود ساختارها و کارگزاران کنونی، مسأله‌ای از آنها حل نخواهد شد؛ یعنی اینگونه القا می‌کنند که تا این ساختارها و این کارگزاران وجود دارد، کشور همچنان گرفتار بن‌بست خواهد بود!!!

3-4. تصویرسازی دروغین از واقعیت‌های کشور که به نوعی دربرگیرنده‌ی سه شیوه‌ی ذکر شده در بالا نیز می‌باشد. در این زمینه، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با اشاره به تلاش دشمن برای به زانو درآوردن نظام اسلامی، می‌فرمایند: «تصویرسازی غلط و منفی و ناامیدکننده از اوضاع ایران، مهمترین دستور کار امروز دشمن است اما به فضل الهی تصویر واقعی کشور در مجموع، نقطه‌ی مقابل تصویرسازی نظام سلطه است.»[2]

4. اهداف دشمن از جنگ شناختی

جنگ شناختی پروژه‌ای است که در راستای راهبرد کلان نظام سلطه در برابر نظام اسلامی قرار دارد. درواقع، همانگونه که پیش‌تر اشاره شد، این جنگ، تکه‌ای از جورچین جنگ ترکیبی دشمن است. بنابراین، اهداف دشمن در این پروژه هم‌راستا و هم‌جهت با اهداف کلان آن در قبال انقلاب اسلامی است. مهمترین اهداف دشمن در این پروژه عبارت‌اند از:

4-1. از بین بردن عوامل ماندگاری انقلاب اسلامی: نقطه‌ی کانونی اهداف دشمن در جنگ شناختی، از بین‌بردن عوامل بقا و ماندگاری انقلاب اسلامی است. در این زمینه مقام معظم رهبری تأکید دارند: «تمام تلاش دشمنان در طول سال‌های گذشته اعم از جنگ تحمیلی، محاصره‌ی اقتصادی و تحریم‌های گسترده‌ی اخیر، با هدف از بین بردن ماندگاری انقلاب اسلامی بوده است که البته در هر دوره، ابتکارات جدید هم انجام می‌دهند»[3] براین اساس، جنگ شناختی بخش مکمل پروژه‌هایی است که درصدد است تا با عوامل ماندگاری انقلاب اسلامی مبارزه کند..

 4-2. تلاش برای تغییر باور به گذشته با تطهیر رژیم شاه: منظور این است که با مشاهده‌ی وضعیت نه چندان مطلوب کنونی و با سم‌پاشی‌های سازماندهی شده‌ی بیگانگان، تلاش می‌شود تا افکار عمومی کشورمان به این قضاوت برسند تا نسبت به رژیم منحوس گذشته تغییر نگاه و ایستار بدهند. درواقع، دشمنان نظام از آنجا که مطمئن هستند که طرح هرگونه بدیلی برای نظام جمهوری اسلامی، موردپذیرش ملت ایران قرار نخواهد گرفت، درصدد هستند تا بلکه با جنگ شناختی و بن‌بست‌نمایی وضعیت کنونی کشور از یک سو و تصویرسازی مثبت از رژیم منحوش پهلوی و بزک کردن منظر کریه، استبدادی و وابسته آن از سوی دیگر، به نوعی برای بدیل‌تراشی از جمهوری اسلامی دست و پا بزنند و به نوعی، زمینه‌های اجتماعی لازم را برای پذیرش این بدیل فراهم کنند.

4-3. تسلیم‌سازی ملت ایران در مقابل استکبار: نقطه‌ی کانونی در این جنگ خاموش، معطوف به ناامیدسازی مردم و در گام بعدی، ایجاد بی‌تفاوتی در آنها نسبت به وضعیت کشور و سرنوشت آن است. پیامد خسارت‌بار این قضیه، دچار کردن مردم به حالتی است که اصطلاحاً «استسباع» نامیده می‌شود. معنای این اصطلاح، خودباختگی و شیرگیر شدن است. آنگونه که شهید مطهری(ره) در بیان معنای این اصطلاح آورده است، بعضی از حیوانات کوچک وقتی با حیوانات درنده‌ای روبرو می‌شوند؛ مثلاً وقتی خرگوش با شیر مواجه می‌شود، حالت استسباع پیدا می‌کنند؛ یعنی اراده فرار از آنها سلب می‌شود؛ قدرت تصمیم‌گیری را از دست می‌دهند؛ خودباخته و مفتون می‌شوند...[4] بنابراین، دشمن در راهبرد استسباعی خود درصدد آن است تا با فشار و سیاه‌نمایی، افکار عمومی داخل کشور را به این نتیجه برساند که چاره‌ای جز تسلیم در مقابل دشمن نیست.

4-4. از بین بردن امید مردم: در کنار تلاش برای تغییر باور به گذشته، ارائه‌ی تصویر نامطلوب و تاریک از آینده‌ی کشور به منظور از بین بردن هرگونه امید و اطمینان نسبت به آینده از دیگر اهداف مهم دشمنان نظام اسلامی در پروژه‌ی بن‌بست‌نمایی آنان است.

 

[1] . حسین عبداللهی‌فر(1397)، «خیانت بن‌بست‌نمایی»، در: basirat.ir    

[2] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نخبگان و استعدادهای برتر علمی، 25/07/1397

[3] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم، 19/10/1394

[4] . مرتضی مطهری(1372)، پیرامون انقلاب اسلامی، چاپ نهم، تهران: صدرا، ص176